تواضع امام حسین(ع)

ابن اثیر در کتاب اسد الغابه مى نویسد:
«کان الحسین رضى الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها (1) »
احترامى که جامعه براى حسین (ع) قائل بود بدان جهت بود که او با مردم زندگى مى کرد ـ از مردم و معاشرتشان کناره نمى جست ـ با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ایمان بى تزلزل او به خداوند او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه، او نه کاخ هاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ ؛ و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمى بستند و حرم رسول الله (ص) را براى او خلوت نمى کردند ...این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعى اوست، بخوانیم:
روزى از محلى عبور مى فرمود، عدهاى از فقرا بر عباهاى پهن شده اشان نشسته بودند و نان پارههاى خشکى مى خوردند، امام حسین (ع) مى گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت، نشست و تناول فرمود و آنگاه بیان داشت:
ان الله لا یحب المتکبرین. (3)
خداوند متکبران را دوست نمى دارد.
سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند، حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، (4) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت.
شعیب بن عبد الرحمن خزاعى مى گوید:
چون حسین بن على (ع) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند علتش را از امام زین العابدین (ع) پرسیدند، فرمود: این پینه ها اثر کیسه هاى غذایى است که پدرم شب ها به دوش مى کشید و به خانه ى زن هاى شوهر مرده و کودکان یتیم و فقرا مى رسانید. (5)
شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستم دیدگان مى توان در داستان ارینب و همسرش عبد الله بن سلام دریافت، که اجمال و فشردهاش را در اینجا متذکر مى شویم :
یزید به زمان ولایت عهدى، با این که همه نوع وسائل شهوترانى و کام جویى و کامروایى از قبیل پول، مقام، کنیزان رقاصه و...در اختیار داشت چشم ناپاک و هرزهاش را به بانوى شوهردار عفیفى دوخته بود.
پدرش معاویه به جاى این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده اى نشان دهد، با حیله گرى و دروغ پردازى و فریبکارى، مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه ى شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده ى پسرش یزید بکشاند.حسین بن على (ع) از قضیه با خبر شد در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه ى شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکى از قوانین اسلام، زن را به شوهرش عبد الله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز یزید را از خانوادهى مسلمان و پاکیزه اى قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهى اش را نمایان و علاقمندى خود را به حفظ نوامیس جامعه ى مسلمان ابراز داشت و این رفتار داستانى شد که در مفاخر آل على (ع) و دنائت و ستمگرى بنى امیه، براى همیشه در تاریخ به یادگار ماند. (6)
علائلى در کتاب «سمو المعنى» مىنویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگى برخورد مى کنیم که هر کدام در جبهه و جهتى عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساخته اند یکى در شجاعت، دیگرى در زهد، آن دیگر در سخاوت، و...اما شکوه و بزرگى امام حسین (ع) حجم عظیمى است که ابعاد بى نهایتش هر یک مشخص کننده ى یک عظمت فراز تاریخ است، گویا او جامع همه ى والایىها و فرازمندىهاست. (7)
آرى مردى که وارث بى کرانگى نبوت محمدى است، مردى که وارث عظمت عدل و مروت پدرى چون حضرت على (ع) است و وارث جلال و درخشندگى فضیلت مادرى چون حضرت فاطمه (ع) است، چگونه نمونه ى برتر و والاى عظمت انسان و نشانه ى آشکار فضیلتهاى خدایى نباشد.
درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم.
امام حسین (ع) و حکایت زیستنش و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه ى یک بزرگ مرد تاریخ را براى ما مجسم مى سازد، بلکه او با همهى خویشتن، آیینهى تمام نماى فضیلت ها، بزرگ منشى ها، فداکاری ها، جان بازىها، خداخواهى ها و خداجویى ها مى باشد، او به تنهایى مى تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد.
بودن و رفتنش، معنویت و فضیلتهاى انسان را ارجمند نمود.
پى نوشت ها
1 ـ اسد الغابه، ج 2، ص 20.
2 ـ ذکرى الحسین ، ج 1 ، ص 152 ، به نقل از ریاض الجنان ، چاپ بمبئى ، ص 241 ـ انساب الاشراف.
3 ـ سوره ى نحل ، آیه ى 22.
4 ـ تفسیر عیاشى ،ج 2 ، ص 257.
5 ـ مناقب ، ج 2 ، ص 222.
6 ـ الامامة و السیاسه ، ج 1 ، ص 253 به بعد.
7 ـ از کتاب سمو المعنى ، ص 104 به بعد نقل به معنى شده است.
کتاب: پیشواى سوم حضرت امام حسین (ع)، ص 23
نویسنده: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق
منبع:tebyan.net